هر کس نیکو بپرسد، بداند [و] هرکس بداند، نیکو بپرسد . [امام علی علیه السلام]
کانون صالحین
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 63274
بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 6
........... درباره خودم ...........
کانون صالحین
کانون صالحین
کانون صالحین مسجد عمار یاسر مشهد مقدس

........... لوگوی خودم ...........
کانون صالحین
............. بایگانی.............
وظایف و مسئولیتهای شیعه علی علیه السلام
ماه مبارک رمضان

......... لوگوی دوستان من .........



























............. اشتراک.............
 
............آوای آشنا............

........... طراح قالب...........


  • حکایاتی از زندگی حضرت زهرا (علیها سلام)

  • نویسنده : کانون صالحین:: 87/6/18:: 12:8 صبح

    بسم الله الرحمن الرحیم

    حکایاتی از زندگی حضرت زهرا (علیها سلام)   

    ایمان زهرا

    رسول خدا(ص) فرمود: ای سلمان خداوند دل و تمام اعضا و جوارح فاطمه را پر از ایمان کرده است . او برای بندگی و اطاعت از خداوند که به جای خلوتی می رود، یکی از فرشتگان الهی به نام «زوقائیل» {و در روایت دیگری به نام جبرئیل} فرود آمده آسیاب او را می چرخاند و خداوند رنج و زحمت دنیا را به همراه زحمت آخرت از او بر طرف کرده او را کفایت می کند .

    زهرا(س) در اوج قله ایمان است. بهترین گواه بر وجود سراسر ایمان او، یکی تأمل در زندگی و رفتار و حالات خود اوست و دیگری هم شهادت رسول خدا(ص).

    -ای سلمان! دخترم فاطمه آن چنان ایمان در اعماق دل و تمامی وجودش نفوذ کرده که برای عبادت خدا خود را از همه چیز فارغ می سازد .

    خدا تمامی وجود دخترم فاطمه را لبریز از ایمان و یقین نموده است .

    (بحارالانوار،‌ ج 43، ص 46 .)

     

    پاکی و عبادت زهرا(س)

    امام صادق(ع) فرمود:

    « فاطمه(س) از آن جهت محدثه نامیده شد که فرشتگان بر او فرود می آمدند و با او گفت و گو می کردند، همان گونه که با مریم بنت عمران(س) گفت و گو می کردند، آن ها به فاطمه  می گفتند: « ای فاطمه! همانا خداوند تو را برگزیده، و از پلیدی ها تطهیر نموده، و تو را بر زنان دو عالم برتری داده است. پس ای فاطمه ! خدایت را سپاسگزار بوده وی را عبادت نما .»

    آن ها با یکدیگر گفتگو می کردند، ‌شبی فاطمه(س) به آن ها گفت : « آیا آن که در این آیه،‌ نسبت به زنان دو عالم،‌ فضیلت و برتری داده شده، مریم دختر عمران نبوده است ؟ »

    فرشتگان گفتند: « مریم(س) بزرگ و برگزیده زنان زمان خود بوده،‌ ولی خداوند تو را بر تمامی زنان دو عالم از اولین تا آخرین ایشان برتری بخشیده است. »

    (نماز بانوان ، ص69)

     

     

    خشیت زهرا(س)

    چون آیه شریفه « وَاِنَّ جَهََنَّمَ لَمَوْعِدَهُمْ أَجْمَعینَ لَها سَبْعَةَ اَبْواب لِکُلِّ بابِ مُنْهُمْ جُزْءٌ مَقسُوم .» نازل گردید، رسول خدا(ص) به صدای بلند گریه کرد، چندان که صحابه از گریه رسول خدا(ص) همه گریستند و جهت این شدت گریه را نمی دانستند و از هیبت نبوت جرئت سئوال هم نداشتند، بالاخره از سلمان فارسی درخواست کردند که او سئوال بنماید، سلمان چون می دانست که رسول خدا(ص) هرگاه فاطمه(س) را ملاقات بنماید،‌ خوشحال و مسرور می شود، فلذا به در خانه فاطمه آمد که او را از قصه آگاه بنماید، از شکاف در نگاه کرد، دید مقداری جو نزد فاطمه(س) است که آن را آسیاب می نماید و این آیه شریفه را قرائت می نماید: « و ما عندالله خیر و ابقی؛ آن چه در نزد خداست بهتر و پاینده تر است .»

    سلمان دید فاطمه(س) در آن حال عبایی برخود پیچیده است که دوازده جای او را با لیف خرما خیاطی کرده اند، سپس سلمان، فاطمه(س) را از قصه آگاه گردانید، آن مستوره کبری به محض شنیدن از جا برخاست و همان چادر نامبرده را بر سر کرد و از خانه بیرون آمد، سلمان چون این را دید، سیلاب اشک او جاری شد و با خود می گفت: دختران پادشاه فارس و روم در لباس های مخمل و ابریشم غوطه می خورند و جامه های زرتار در بر می نمایند و اینک دختر سید پیغمبران چادری سر کرده است که دوازده جای او را با لیف خرما خیاطی کرده اند!

    فاطمه(س) از گفتار سلمان مطلع گردید،‌چون به نزد پدر بزرگوار خود رسید، سلام کرده جواب شنید عرض کرد: ای پدر بزرگوار ! سلمان به چادر مرقعه من نظر می کند گریه می کند، به حق آن خدایی که تو را به راستی به خلق مبعوث گردانیده است که اکنون پنج سال است من در خانه علی زندگانی م یکنم، یک پوست گوسفندی است که در روزها شتر آبکش خود را به روی آن پوست درست کرده ام که آن را از لیف خرما به جای پنبه پر کرده ام، رسول خدا(ص) متوجه سلمان شده فرمود: « ای سلمان! بدان که دختر من فاطمه در دسته سابقین است؛ یعنی السابقون السابقون اولئک المقربون، فاطمه از مقربین است که سبقت در جمیع خیرات و فضایل تشریعی دارد و در همه آن ها پیش قدم است اصلاً نظر به زخارف دنیا ندارد! »

    بالجمله عرض کرد: « ای پدر بزرگوار! جانم فدای تو باد، چه چیز شما را به گریه آورده است؟»

     

    سلام ملایک بر محراب عبادت زهرا(س)

    یک روز رسول خدا(ص) نشسته بود و علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) نیز در نزد او بودند که پیامبر(ص) فرمود: « خداوندا! تو می دانی که این ها «اهل» من هستند و گرامی ترین مردم در نزد من می باشند، پس دوست بدار آن را که آن ها را دوست دارد، و دشمن بدار آن را که با آن ها دشمنی کند، و راهبری کن آن کس را که آن ها را رهبر خود گیرد، و عداوت کن با آن که به عداوت با آن ها برخیزد، و یاری نما کسی را که آن ها را یاری کند، و آن ها - مقصود اهل بیت پیامبر(ص) است- را از هرگونه پلیدی پاک گردان و از هرگونه گناهی معصوم شان بدار، و ایشان را به وسیله روح القدس تأیید فرما .

    سپس خطاب به علی(ع) فرمود : « ای علی! تو امام این امت و خلیفه بر آن ها بعد از من هستی، و تو هدایت کننده مؤمنان به سوی بهشت خواهی بود و گویی دخترم فاطمه(س) را می بینم که در روز قیامت بر شتری از نور سوار است و در طرف راست وی هفتاد هزار فرشته و در طرف چپ او نیز هفتاد هزار فرشته قرار دارند و او زنان مؤمن امت را به سوی بهشت راهنمایی می کند .

    پس هر زنی که پنج نماز واجب را در روز و شب به جای آورد، و زکات مال خود را بپردازد، و از شوهر خود اطاعت نماید، به شفاعت دخترم فاطمه(س) داخل بهشت می شود، زیرا او بزرگ و سرور زنان عالمیان است .»

    سئوال شد: یا رسول الله! آیا فاطمه(س) فقط سرور زنان زمان خویش است؟

    پیامبر فرمود : « این مقام برای حضرت مریم دختر عمران(ع) بوده است،‌ اما دختر من فاطمه(س) بزرگ زنان عالمیان از اولین و آخرین ایشان است، هنگامی که او در محراب عبادت می ایستد هفتاد هزار فرشته مقرب به او سلام می کنند و او را همان گونه که حضرت مریم(س) را ندا     می کردند مورد خطاب قرار داده و می گویند: خداوند تو را برگزیده، و از همه پلیدی ها پاک نموده و بر زنان عالمیان برتری داده است .»

    سپس رسول خدا(ص) متوجه علی(ع) گردید و گفت : « ای علی! فاطمه پاره تن من است، و او نور چشم و میوه دل من است، پس آن چه او را آزار دهد مرا نیز می آزارد، و آن چه او را شادمان گرداند موجب شادمانی من می شود، و همانا او در میان اهل بیت من اولین کسی است که به من می پیوندد، پس بعد از من به او احسان و نیکی کن؛ و اما حسن و حسین، پس آن ها فرزندان و گل های خوشبوی من هستند، و آن دو سرور جوانان بهشت می باشند، پس آن ها را مانند چشم و گوش خود گرامی بدار .

    سپس پیامبر(ص) دستش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت : « خداوندا!‌ من تو را شاهد می گیرم که دوستداران آنان را دوست و دشمنان آنان را دشمن باشم، در صلح و سلامت خواهم بود با کسی که با ایشان در صلح و سلامت باشد، و در حال جنگ خواهم بود با آنان که با ایشان جدال و جنگ کند، و دشمن کسی خواهم بود که با آنان دشمنی ورزد، و متولی کسی خواهم بود که اینان را راهبر و سرپرست خود گرفته باشد .»

     

    نماز شب حضرت زهرا

     

    امام حسن مجتبی(ع) می فرماید: " در دوران کودکی شبی بیدار ماندم و به نظاره مادرم زهرا(س) در حالی که مشغول نماز شب بود گذراندم .

    پس از آن که نمازش به پایان رسید متوجه شدم که در دعاهایش یک یک مسلمین را نام می برد و آن ها را دعا می کند، خواستم بدانم که درباره خودش چگونه دعا می کند . اما با کمال تعجب دیدم که برای خود دعا نکرد . فردا از او سئوال کردم : " چرا برای خودت دعا نکردی؟ فرمود : " یا بُنَیَّ؛‌ الجّار ثَمََّ الدّارِ " پسرم، اول همسایه بعد خودت .

    پیامبر اکرم (ص) فرمودند: " اما دخترم فاطمه(ع) پس به راستی که او سیده زنان عالمیان از اولین و آخرینشان می باشد ."

    تا آنجا که فرمود: " زمانی که در محرابش در مقابل پروردگار- جل جلاله- می ایستد، نورش برای ملائکه پرتو افکنی می کند، آنچنان که ستارگان آسمان برای اهل زمین نورافکنی می نمایند و خداوند متعال به ملائکه هایش می فرماید : " ای ملائکه من!‌ بنگرید به اَمَه و کنیز من فاطمه سیده کنیزانم، که در مقابل من به عبادت ایستاده،        به طوری که بدنش از ترس مقام من می لرزد . و با تمام وجود و قلبش بر عبادت و اطاعتم روی آورده، شما فرشتگانم را شاهد می گیرم که شیعیان فاطمه(ع) را از آتش جهنم ایمن گردانیم "

    البته به شرطی که ما از پیروان راستین آن بانوی بزرگ اسلام باشیم .

     

                                                                         ( منتهی الامال ،‌ ج1، ص 97)


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ